1- دانشگاه رازی
چکیده: (2219 مشاهده)
این پژوهش، که به روش اسنادی- تحلیلی با مطالعۀ کتابخانهای به انجام رسیده است، درپی این آن است تا با بررسی رجزهای حماسی در شاهنامه (داستان رستم و اسفندیار) و شعر حماسی عمروبن کلثوم تغلبی به وجوه اشتراک و افتراق محتوایی و زبانی دو شاعر در زمینۀ رجز بپردازد. عمروبن کلثوم صاحب یکی از معلقات عصر جاهلی است؛ همان ﻣﻌﻠﻘﺎتی ﻛﻪ ﺑﺎﺯﮔﻮﻛﻨﻨﺪۀ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺳّﻨﻦ ﻛﻬﻦ ﻣﻠﻲ ﺍﻋﺮﺍﺏ و ﺁﻣﻴﺰﻩﺍﻱ است ﺍﺯ ﺣﻜﺎﻳﺖ، ﺗﺎﺭﻳﺦ، ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ. ﺩﺭ ﻣﻌﻠﻘﺎﺕ ﻋﻼﻭﻩﺑﺮ ﻭﺻﻒ، ﻓﺨﺮ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ، ﻣﻲﺗﻮﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨگهاﻱ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻋﺮﺏ یافت که مبتنی بود بر جنگها و یورشهای قبیلهای. مسئلۀ محوری پژوهش این است که از چه جهت یا جهاتی این دو شاعر در رجزگویی به هم نزدیکند؛ چه عنصر یا عناصری در رجزهای آن دو حضور دارد و بوم و اقلیم در کیفیت رجز آنها تا چه اندازه مؤثر است. پس از بررسی دریافتیم که زبان دو شاعر بویژه فردوسی در گزارش رجزهای رستم از جهت ادبی اُفت محسوسی دارد و جنبۀ بلاغی کمی در زبان او دیده میشود. از جهت بلاغی «کنایه» محور مشترک دو شاعر است؛ اما عناصر بومی و اقلیمی در کیفیت رجز آنان مؤثر بوده است؛ چنانکه چشمانداز وسیع محیطی و جغرافیایی که از ویژگیهای ذاتی حماسه است در شعر عمروبن کلثوم دیده نمیشود. از یازده مورد اغراض رجزی که بررسی شد، دو شاعر در هفت موردِ برمنشی، بیان قدرت و شرح رفتار پهلوانی، نازش به نژاد و خاندان، دغدغۀ ننگ و نام، تحقیر و بیان کهتری رقیب، تضعیف روحیه و تهدید و ارعاب با هم مشترکند و در چهار موردِ پند و اندر، مرگ ناهراسی، سازشناپذیری و ستمستیزی و تفاخر به خیل با هم اختلاف دارند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل (کامل) |
موضوع مقاله:
مطالعات تطبیقی فارسی و عربی دریافت: 1398/2/21 | پذیرش: 1399/11/27 | انتشار: 1399/6/31