۱۲ نتیجه برای وصف
دوره ۳، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
باهمآیی ، کاربرد معمول دو یا چند واژه در کنار هم، با بسامد بالا و به گونهای است که نتوان آن را تصادفی دانست. این پدیده زبانی در دوران معاصر، نظر بسیاری از ترجمهپژوهان را به خود جلب کرده و آنها را بر آن داشته است به رصد ترجمه باهمآییها در متون مختلف بپردازند. پژوهش حاضر با روشی توصیفی و تحلیلی، نخست به استخراج ۵۵ باهمآیی وصفی و اضافی در قرآن و ترجمه آن در ده ترجمه معاصر قرآن کریم پرداخته و سپس به نقد و تحلیل این ترجمهها همت گماشته است. نتایج تحقیق نشان میدهد عدم توجه مترجمان قرآن به این پدیده به عنوان یک واحد ترجمه، در موارد بسیاری، ترجمههایی مختلف از یک باهمآیی یکسان قرآنی به دنبال داشته است و از طرفی مترجمان از باهمآییهای مختلف قرآنی، ترجمههایی یکسان ارائه دادهاند. در پایان، راهحلهایی برای این چالشها پیشنهاد شده است مترجمان از پیش معادلهایی برای ترکیبات همآیند قرآنی تعیین نموده و بر اساس آن، در سراسر ترجمه، یکسانسازی شود.
دکتر محمود رضا توکلی محمدی، مریم زارعی،
دوره ۳، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و به شیوه کتابخانهای به بررسی، تحلیل و تطبیق توصیفهای خلیل مطران و قاآنی شیرازی از جلوههای مختلف طبیعت در اشعارشان میپردازد و در نهایت به این مهم دست مییابد که هر دو شاعر از طبعی لطیف، گفتاری شیرین و ذوقی سرشار و قدرتی شگفت در وصف طبیعت برخوردارند. برخی از توصیفات طبیعت در دیوان دو شاعر رنگی از اشرافیت دارد و بهنظر میرسد که مطران در توصیف برخی از عناصر طبیعت از ادبیات فارسی و قاآنی از ادبیات عربی تأثیر گرفته است؛ این امر بویژه در تلمیحات و صنایع لفظی و بدیعی بخوبی خود را نشان داده است.
دوره ۳، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
کلمات «حَلالاً طَیّباً» و «طَیّبَات» در قرآن مجموعاً، بیش از بیست بار (صراحتاً و یا بهعنوان مصداق بارز) درباره غذا بهکار رفته است. معانی متفاوتی از این ترکیب در ترجمهها ارائه شده است. باید دید که معنای دقیق ترکیب «حلال طیب» چیست؟ نویسنده با پیشنهاد معنای «گوارا» و «خوش» برای «طیب»، ادله و شواهدی را در جهت اثبات و تقویت این معنا اقامه نموده است. در همین راستا بیش از پنجاه ترجمه فارسی قرآنکریم مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. معنای «پاکیزه» یا «حلال»، معنای دقیقی نبوده و جزو معانی مجازی شمرده شده و بیشتر از اینکه تحلیل مفهومی «طیب» باشد، به مصداق آن توجه دارد. اکثر مترجمان «طیب» را در معنای دقیق خود ترجمه ننمودهاند. البته در این بین مترجمانی وجود دارند که در مواردی «طیب» را «گوارا و لذیذ» معنا کردهاند که متأسفانه آنها نیز در تمامی آیات این مطلب را مراعات نکرده و از خود وحدت رویه نشان ندادهاند. البته برخی از مترجمان در تمامی موارد، «طیب» را بهمعنای پاکیزه دانسته که هرچند از نظر تحقیق حاضر، ترجمه دقیقی ارائه نکردهاند، اما کارشان به خاطر رعایت وحدت رویه ستودنی است. از دیگر نتایجی که از مقاله حاضر بدست میآید نقش وصفی «طیب» برای «حلال» در ترکیب «حلالاً طیباً» است. اکثر مترجمان به نقش وصفی «طیب» دقت نکرده و آن را با حرف عطف واو بهصورت «حلال و طیب» ترجمه کردهاند.
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
در مقاله توصیفی ـ تحلیلی حاضر، ساختهای موسوم به مجهول ِزبان فارسی را در چارچوب رویکرد صرف توزیعی (Halle & Marantz, ۱۹۹۳)، رویکردی غیر واژگانگرا ـ که ساخت تمام واحدهای غیربسیط را به تنها حوزۀ زایای دستور، یعنی نحو میسپارد ـ از منظر تعامل نحو و معنا، با تمرکز بر دیدگاه امبیک (۲۰۰۴)، بررسی میکنیم. از آنجا که مجهولهای فعلی و صفتیِ زبان فارسی، جملگی غیر بسیطاند؛ لذا در رویکرد حاضر، خلاف پژوهشهای پیشین در ساخت مجهول، با قواعد نحوی یکسان توصیف و تبیین میشوند و تفاوت آنها به جایگاههای متفاوتِ ادغام هسته نمود (بالا یا پایین گروه فعلی) نسبت داده میشود. همچنین، با استناد به شواهد تعبیری و زبانی، چون برخی وجههای وصفی واحد (گداخته، بسته و آراسته)، در ترکیب « اسم مفعول + شدن»، هم تعبیر رخداد و هم تعبیر رخدادِ نتیجهای دارند؛ بنابراین، نوع دیگری از مجهول صفتی، یعنی «نتیجهای» را در زبان فارسی معرفی میکنیم و مشخصههای نحوی آن را در چارچوب صرف توزیعی نشان میدهیم. دلیل چنین تفاوت تعبیری، کاربرد دوگانه فعل «شدن»، بهعنوان فعل کمکی در ساخت رخدادی و فعل ربطی یا عملگرِ «شدن» به تعبیر امبیک (۲۰۰۴) در ساخت نتیجهای است.
دوره ۱۰، شماره ۱۹ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
تکامدها، واژههایی هستند که تنها یک بار در قرآن کریم به کار رفتهاند و به دلیل تک کاربرد بودن و کم بودن قرینههای فهم آن در متن، کار ترجمه را سخت و دشوار میکنند. واژۀ «عبقری» تکامدی است که به دلیل فاصله تاریخی و متروک شدن ریشۀ اصلی واژه، برابرنهادهای مختلفی برای آن در ترجمهها و تفسیرهای قرآن کریم بیان شده است. محققان برای این واژه در حدود ۲۵ معنا با نقشهایی متفاوت در جمله قائل شدهاند. در این مقاله که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی سامان یافته؛ دادههای ترجمهای و تفسیری این واژه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این برابرنهادها در سه گروه اسمی، وصفی و اسمی – وصفی دستهبندی میشوند که هر یک معنایی را بازتاب میدهند. ایراد اساسی این ترجمهها، توجه صرف به مصادیق و در نظر نگرفتن معنای اصیل "عبقری" که به معنای «شگرف و بینظیر بودن» است، خلط معانی به کار رفته در ترجمۀ "عبقری" با "رفرف" و در نظر نگرفتن مقام آیه که در مقام بیان و معرفی نعمتهای بینظیر و شگفتانگیز بهشتی است، میباشد. از این لحاظ، صفت بودن «عبقری» محتمل است و میتوان «عبقری» را صفتی به معنای «شگرف و بینظیر» دانست.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
از ابزارهای کارآمد زبانشناسی نقشگرا که به بررسی عوامل مؤثر در استنباط معانی میپردازد؛ بافت موقعیتی۱ است که رابطۀ واژگان و جملات را با مصادیق خارج از نظام زبان بررسی میکند. بررسی این بافت منجر به درک معانی شگردهای ادبی از جمله وصفهای هنری میگردد. وصفهای هنری۲ همان کاربست هنریِ صفت در کلام است که به سبب قرار گرفتن در بافت کلام ادبی، دلالتهای متفاوت پیدا میکند. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بر آن شدیم تا با توجه به نظریۀ زبانشناسی نقشگرای هلیدی، به معناشناسی وصفهای هنری اشعار حافظ موسوی (۱۳۳۳ش) شاعر معاصر ایرانی و ودیع سعاده (۱۹۴۸م) شاعر معاصر لبنانی بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدلولهای وصفهای هنری اشعار دو شاعر به دو دستۀ تاریک و روشن قابل تقسیم است که بسامد مدلولهای تاریک در اشعار به سبب ترسیم موضوعات اجتماعی بیش از مدلولهای روشن است؛ اگرچه غالباً روزنهای از امید در سراسر اشعار دو شاعر نمایان است. روایی بودن و افعالِ متناسب با آن از بارزترین ویژگیهای سبکی وصفهای هنری اشعار دو شاعر است. انتخاب شاعر به عنوان مشارک اصلی بندها باعث حضور مستقیم آنها در فضای اشعار شده است. وجه اخباری در بندها پربسامد بوده و القاگر مفهوم احتمال و تداول در قالب عنصر وجهی وابستهسازی است؛ زیرا دو شاعر وصفهای هنری را چون عرصهای برای بیان شرح حال خود و جامعه برگزیدهاند. .
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
در این مقاله ، مدل خطی یک میکرو صفحه حلقوی با میرایی ترموالاستیک تحت بار الکترواستاتیکی جهت بدست آوردن ضریب کیفیت این میرایی ارائه شده است. تئوری صفحه کیرشهف-لاو که با معادله هدایت حرارتی یک بعدی کوپل شده، برای مدل کردن این میکروصفحه بکار گرفته شده است. برای محاسبه ضریب کیفیت در هر مود ارتعاشی دو روش بر اساس خطی سازی معادله فرکانس ارائه شده است. همچنین وابستگی این میرایی به بار الکترواستاتیکی و هندسه میکروصفحه حلقوی در دو حالت شرایط مرزی، گیردار-گیردار و گیردار-آزاد بررسی شده است. نتایج نشان می¬دهد که شعاع و ضخامت بحرانی وجود دارد که در آن میرایی ترموالاستیک به حداکثر می¬رسد. این میرایی به نوع شرایط مرزی نیز بستگی دارد، به طوری که در حضور بار الکترواستاتیکی، میرایی ترموالاستیک در شرایط مرزی گیردار-آزاد بیشتر از گیردار-گیردار می باشد.
دوره ۱۳، شماره ۱۵ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
: در این مقاله به بررسی ارتعاشات آزاد غیر خطی یک نانو صفحه مستطیلی شکل بر مبنای تئوری الاسبیسیته غیر محلی پرداخته خواهد شد. بدین منظور ابتدا معادلات حرکت نانو صفحه که به صورت یک محیط پیوسته در نظر گرفته شده است با استفاده از اصل هامیلتون و بر اساس تئوری کلاسیک ورقها استخراج گردیده است. سپس با استفاده ین نابع تنش و روش گلرکین معادلات مذکور ب یک معادله دیفرانسیل معمولی غیر خطی و یک معادله سازگاری تبدیل شده است.این معادله به کمک روش مقیاسهای زمانی چندگانه حل شده و روابط تحلیلی جهت فرکانس طبیعی غیر خطی و شکل مود اول بدست آمده است. سپس به عنوان مثال این روابط برای یک صفحه گرافین در دوحالت ساختار آرمچیر و زیگزاگ مطذالعه گردیده و اثر پارامترهای هندسی نسبت منظر و تئوری غیر محلی بر کمیتهای فرکانس و تغییر شکل بررسی گردیده است. نتایج نشان می دهد اثر پارامتر تئوری غیر محلی بر رفتار ارتعاشی این نوع سازه ها مشهود است و استفاده از این نوع تئوری در مقیاس نانو لازم می باشد.
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
میکروصفحههای دایرهای با توجه به هندسهی خاصی که دارند، در سیستمهای میکروالکترومکانیکی مانند میکروپمپها و مبدلهای فراصوتی، مورد استفاده قرار میگیرند. یکی از مهمترین مشکلهای کار با میکرومحرکهای الکترواستاتیک، وقوع پدیدهی ناپایداری کششی است که مانع از ایجاد جابجاییهای بزرگ میشود. با طراحی کنترلکنندهی مناسب، میتوان میکرومحرک را در موقعیتهای فراتر از ناپایداری کششی نیز پایدار کرد. در این پژوهش، کنترل موقعیت میکرومحرک الکترواستاتیکی تشکیلشده از دو صفحهی دایرهای با تکیهگاه گیردار، مورد نظر است. این کار با هدف افزایش بازهی حرکتی میکرومحرک و تسریع در اجرای فرمان، انجام میشود. با توجه به عدم قطعیت مقادیر پارامترهای مسئله و بهمنظور در نظر گرفتن خطای مدلسازی، از کنترلکنندهی فازی استفاده شده است. ابتدا با فرض غالب بودن مود اول ارتعاشات و با استفاده از روش لاگرانژ، معادلهی حاکم بر ارتعاشات صفحهها به دست آمده است. با استفاده از شبیهسازیهای استاتیکی و دینامیکی مسئله، پایگاه قواعد فازی نوشته شده است. بهمنظور تسریع در اجرای فرمان کنترلی، ضرایب کنترلکنندهی فازی با استفاده از الگوریتم ژنتیک، بهینه شدهاند. در انتها، با تکرار فرایند بهینهسازی برای موقعیتهای مختلف میکرومحرک، رابطهای برای بیشینهی ولتاژ اعمالشده برحسب موقعیت موردنظر، به دست آمده است. عملکرد کنترلکنندهی فازی به همراه رابطهی به دست آمده، هنگام اجرای فرمانهای پله، پلهی چندگانه و چیرپ ترسیم شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهند که اهداف پژوهش بهخوبی برآورده شدهاند.
دوره ۱۷، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
در این مقاله اثر فیلم سیال و اثر اندازه بر روی رفتار دینامیکی میکروصفحه بررسی شده است. میکروصفحهی مورد نظر یک صفحهی دوسرگیردار میباشد که توسط نیروی الکترواستاتیک تحریک میشود. فضای بین میکروصفحه و بستر صلب، هوا وجود دارد. معادله حرکت صفحه با استفاده از تئوری مرتبه اول تنش برشی و تئوری کوپل تنش و در نظر گرفتن کرنشهای ونکارمن بدست میآید. معادله حاکم بر فشار سیال معادله رینولدز غیرخطی و تئوری میکروپلار برای لحاظ کردن اثر اندازه در سیال می_باشد. با استفاده از روش المان محدود معادلات حرکت ورق و با استفاده از روش اختلاف محدود معادلات رینولدز، خطی سازی می شود. معادلات دیفرانسیل مرتبه اول وابسته به زمان با استفاده از روش انتگرال گیری مستقیم نیومارک حل می شود. اثرات اندازه و اثر کشیدگی صفحهی میانی بر رفتار دینامیکی ورق و همچنین تغییرات فاکتور کیفیت نسبت به پارامترهای مختلف به عنوان نتایج این مقاله ارائه می شود. بر اساس نتایج، در نظر گرفتن اثر کشش صفحهی میانی صلبیت میکروصفحه را افزایش داده و بخصوص برای ولتازهای تحریک با دامنهی بالاتر این اثر واضحتر است. در نظر گرفتن اثر اندازه در صفحه باعث افزایش و در سیال باعث کاهش صلبیت سیستم می شود. افزایش فشار سیال باعث کاهش دامنه نوسان در تحریک پلهای میشود که ناپایداری دینامیکی را به تعویق می اندازد. با افزایش پارامتر کوپلینگ سیال فرکانس طبیعی میکروصفحه افزایش می یابد، اما با افزایش پارامتر مقیاس طول سیال این فرکانس و همچنین فاکتور کیفیت سیستم کاهش پیدا میکند
دوره ۱۷، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی انرژی سطح نانوصفحات فلزی به عنوان اساسیترین مفهوم ترمودینامیکی نانوساختارها با استفاده از یکی از کارآمدترین ابزارهای محاسباتی موجود در حوزه علوم نانو یعنی شبیهسازی دینامیک مولکولی پرداخته است. هرگاه خواص فیزیکی و شیمیایی نانوساختارها مورد بحث قرار میگیرد، انرژی سطح یکی از پارامترهای کلیدی است. این پارامتر در مقیاس نانو از اهمیت زیادی برخوردار است، چراکه در این مقیاس نسبت سطح به حجم بسیار بزرگ بوده و در نتیجه خواص نانوساختارها بهطور قابل توجهی متفاوت با مقیاس مهندسی است. در پژوهش حاضر، انرژی سطح نانوصفحات فلزی طلا و نقره با شبیهسازیهای دینامیک مولکولی بررسی شده و وابستگی آن به اندازه نشان داده شده است. بدین منظور انرژی سطح نانوصفحات فلزی با ضخامتهای مختلف محاسبه گردید و نشان داده شد که برای نانوصفحات فلزی بسیار نازک با ضخامتهای به اندازه کافی کوچک در محدوده چند نانومتر، انرژی سطح به ضخامت نانوصفحه وابسته بوده و با کاهش ضخامت نانوصفحه، انرژی سطح کاهش مییابد. با بررسی چگالی انرژی آزاد اضافی ناشی از اثرات سطح در لایههای مختلف در نانوصفحات بسیار نازک مشخص شد که این وابستگی به اندازه ناشی از کاهش این انرژی اضافی در لایههای سطحی و افزایش آن در لایههای درونی است که در کل باعث کاهش انرژی سطح نانوصفحه میشود.
دوره ۲۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
قاعده «caveat emptor» که بهعنوان یکی از قواعد بنیادین حقوق قراردادهای سنتی کامنلا معرفی شده است، فروشنده را در قبال عیوب مورد معامله و یا عدم انطباق با شرایط قراردادی مسئول ندانسته و مسئولیت وارسی مورد معامله را با خریدار میداند. در مقابل، حقوق اسلامی خریدار را در چنین مواضعی ذیحق دانسته و برای وی، خیار عیب یا خیار تخلف وصف و نظایر آن قائل است.
در چند دهه اخیر با بروز مشکلات فراوان در اجرای «caveat emptor» و ملاحظه نقض حقوق خریداران درصورت اعمال این قاعده، با ظهور قاعده مخالف تحت عنوان قاعده «Caveat venditor» مواجهیم که درصدد اصلاح و تعدیل قاعده پیشین است و عرصه اصلی ظهور آن، مقررات حاکم بر حقوق مصرف است.
در این نوشتار ضمن مطالعه تطبیقی نهاد «caveat emptor» در نظام کامنلا و تأسیسات مشابه آن در حقوق ایران، درصدد تبیین نقاط قوت هریک از دو تأسیس و ارائه پیشنهاد اصلاحی برای ترمیم نقاط ضعف حقوق داخلی هستیم. هرچند در نگاه کلی خواهیم دید که آنچه امروزه در نظام کامنلا بدان دست یافتهاند، همزمان با شکلگیری نظام مستقل حقوقی اسلام در عصر پیامبر اکرم(ص) تبیین گردیده بود.